دنـیـای تـو رنـگارنـگ اسـت و دنیـای مـن خـآکستریـــ انـتـخـاب سـختـی نـیـست یـک رنـگی ِ مـن بـه تـمام دنـیـایـت می ارزد
|
در خانه باز شد کودک گرسنه شادمان به سمت در دويد ,
مرد باز هم دست خالی به خانه آمده بود !
کودک نگاهی به چشمان خيس و شرمسار پدر انداخت ,
دستان پدر را گرفت تا ديگر خالی نباشد !!!
نظرات شما عزیزان: برچسبها: |